مولودی حضرت رقیه - 7

مولودی حضرت رقیه - 7

مولودی حضرت رقیه - 7

مولودی حضرت رقیه - 7

مولودی حضرت رقیه - 7
مولودی حضرت رقیه - 7
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یا جواد الائمه (ع) پر پر نزن که بال و پرت لطمه میخورد گریه نریز چشم ترت لطمه میخورد بر ر

 

یا جواد الائمه (ع)
پر پر نزن که بال و پرت لطمه میخورد


گریه نریز چشم ترت لطمه میخورد

بر روی خاک غلط نخور تو صنوبری

سر خم نکن که برگ و برت لطمه میخورد

با زهر همسرت جگر آتش گرفته ای

اندوه قلب شعله ورت لطمه میخورد

آه ازصدای وا ابتایت عزیز من

ضجه نزن عطش،پدرت لطمه میخورد

آیینه ی شکسته شدی،تکه تر شدی

با آب ریخته ،جگرت لطمه میخورد

شکر خدا مغیره در این بزم غایب است

ورنه به بازو و کمرت لطمه مخورد

حتی پسر که داشته باشی سپر شود

در بین جمعیت سپرت لطمه میخورد

آه از غریبی تو که خواهر نداشتی

اکبر که داشتی پسرت لطمه میخورد

بی فایدست سر به سر محملت نزن

با این صدا فقط به سرت لطمه میخورد



مجتبی فلاح نیا


تعداد بازديد : 235
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 7:15
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
بادها مثل بید می لرزند، انتهای قیام... ساعت سه بغض ها را به نیزه ها زده اند، اول انتقام... ساعت س

 

بادها مثل بید می لرزند، انتهای قیام... ساعت سه

بغض ها را به نیزه ها زده اند، اول انتقام... ساعت سه

همه جا بوی خون و خون ریزیست، صبر در خون قتل می غلتید

منشا و مبدا مصیبت ها، آخر این قیام... ساعت سه

اسرجت، الجمت، تنقبت و... اسب ها وحشی اند و نا آرام

بدنی بی سر و پر از زخم است، بدن یک امام... ساعت سه

هرچه را که غنیمتی بوده، بله پیراهن تنش را هم

به تساوی به یکدگر دادند، (فی بطون الحرام)... ساعت سه

رقص نامحرمان کنار حرم، اشک خونیّ معجر زینب (س)

دختران فراری از دشمن، همگی تشنه کام... ساعت سه

هلهله دور خیمه های حرم، ناله های نزن ولی ببرم

گرگ ها حلقه محاصره بر گله ها... ازدحام... ساعت سه

تازه در ابتدای این راه است، غل و زنجیر مانده، کوفه و شام

دختری روی خار می نالید، پدرم، آخ پام... ساعت سه

ضجه و گریه، لکنت و زجر و دست سنگین و صورتی کوچک

لکنت ن ن ن نزن آقا... روضه بی کلام... ساعت سه

 مجتبی فلاح نیا


تعداد بازديد : 151
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 7:14
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
وقتی که طعم خاطراتت کرده درگیرم باروزه ی چشمان پر مهر تو میمیرم ... خرما و نان و سبزی و اندوه تنه

 

وقتی که طعم خاطراتت کرده درگیرم
باروزه ی چشمان پر مهر تو میمیرم
...
خرما و نان و سبزی و اندوه تنهایی
فرقی ندارد,بی تو از این زندگی سیرم

دیشب اگرمهمان قند خنده ات بودم
امشب ولی با اشک چشمانت نمک گیرم


با احتمال بودن تو زندگی کردم
شاید همین، اما، اگرها بوده تقدیرم

عمری اذان لحظه ی تنهایی ام بودی
ای نام تو در آسمان عشق، تکبیرم

وقتی امید سفره ی افطار دل باشی
تا بی نهایت هم شده من روزه میگیرم


تعداد بازديد : 109
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 7:10
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
در جاده چشمان تو عابر فراوان است غایب فقط من هستم و حاضر فراوان است ابیات من مشقی سیا ه است

 

در جاده چشمان تو عابر فراوان است


غایب فقط من هستم و حاضر فراوان است

ابیات من مشقی سیا ه است و هر شعرِ

در دفتر و دیوان تو فاخر فراوان است

می خواستم تنها کسی باشم که وصفت کرد

اما گمان در وصف تو شاعر فراوان است

من نا امیدم با کلاف اشک در دستم

وقتی برای دیدنت تاجر فراوان است

نقل است میگویند حاجت میدهد چشمت

بر آن دخیل و دور آن زائر فراوان است

بازار تو داغ از مسلمان هاست اما من

بی دینم آخر دور من کافر فراوان است

......

این روز ها هم میرود یک روز می بینی

عاشق منم و عشق در ظاهر فراوان است

م.م.رضوان


تعداد بازديد : 133
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 7:10
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
وقتی که شوق دیدنت افتاد در دلم با یک گل نگاه تو حل شد مسائلم من از تبار رخوت یک درد بوده ام گر

 

وقتی که شوق دیدنت افتاد در دلم
با یک گل نگاه تو حل شد مسائلم

من از تبار رخوت یک درد بوده ام
گر با سکوت مبهم شعرم معادلم

آوار کن سکوت غم انگیز چاه را
بر من مگر که گل کند این روح غافلم

درکوچه های غربت این شهر مانده ام
یک کوفه بی وفایی و حیرت مقابلم

در جذرو مد عشق تو دریا شدم علی
از لحظه ای که یاد تو آمد به ساحلم

اینجا که آسمان و زمین جنس کربلاست
گم میشود کنار ضریحت غم دلم

شرمنده ام که شاعر خوبی نبوده ام
یک نقطه در برابر اخلاص دعبلم


تعداد بازديد : 141
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 7:09
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
هاله ی نور ز نام تو بپا می گردد آفتاب این همه بیهوده چرا می گردد؟ وقتی از باغ گل یاس نسیمی

 

هاله ی نور ز نام تو بپا می گردد

آفتاب این همه بیهوده چرا می گردد؟



وقتی از باغ گل یاس نسیمی آید

عطر زهراست که آغوش گشا می گردد



ای گرفتار!به این خانه توسل کن چون

حاجتت از در این خانه روا می گردد



گرهِ اهل زمین بسته به دستان تو و

به نخ چادر خاکی تو وا می گردد



رزق ما عشق به زهراست!خدا میداند

دو جهان در طلب روزی ما می گردد



گر که زهرا نظری بر دل ما اندازد

مجلس ما به یقین "کرب و بلا" می گردد


تعداد بازديد : 117
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 7:05
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
ترکیب بند مهدوی) تو همانی که خدا قبله نمایت کرده در دوعالم پسر شیر خدایت کرده قائم آل محمد که صدا

 

ترکیب بند مهدوی)
تو همانی که خدا قبله نمایت کرده
در دوعالم پسر شیر خدایت کرده
قائم آل محمد که صدایت کرده
حل هر مسئله بر ذکر و دعایت کرده

تو همان زاده ی شاهی که جهان در دستت
اشبه الناس نبی،هست پیمبر هستت

تا که از نور خدا نور شما نازل شد
قبله بر نور جمال تو کمی مایل شد
آخرین حلقه ی زرین نبی کامل شد
و عیان شد که به باقیِ خدا نائل شد

همگی گرد سر و محفل تو جمع شدیم
جمله پروانه و بر دور و بر شمع شدیم

آسمان در پی دیدار و ارادت آمد
همه گفتند که آن نور هدایت آمد
عشق فخری ست و آن فخر سیادت آمد
بخت وارون شد و ایام سعادت آمد


بذری از عشق شما بر دل گلها افتاد
جرعه نوری ز شما بر دل دریا افتاد


نوبتی هم که اگر نوبت زهرا گشته
مادرش آمده و محو تماشا گشته
نفس باد صبا باد مسیحا گشته
و اذان گوی دم گنبد خضرا گشته

همه خوشحال و به میلاد تو شادیم امشب
متوسل به در باب مرادیم امشب

منجی اشک،عزیز دو جهان خواهد شد
نور حق در کف مهدی زمان خواهد شد
چشم نرگس به جمالش نگران خواهد شد
"عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد"

غیبتش آمد و آن روز که او باز آید

طلعت و نور مسیحایی اعجاز آید


تعداد بازديد : 121
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 7:05
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
این جمعه رسید و تازه من فهمیدم این هفته چقدر جایتان خالی بود...

 

این جمعه رسید و تازه من فهمیدم


این هفته چقدر جایتان خالی بود...


تعداد بازديد : 105
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 7:03
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
در هستی ما نور دو عین است،حسین این گریه ی ما ادای دین است،حسین هرچند فقیر و رو سیاهیم همه س

 

در هستی ما نور دو عین است،حسین

این گریه ی ما ادای دین است،حسین

هرچند فقیر و رو سیاهیم همه

سرمایه ی ما عشق حسین است،حسین!


تعداد بازديد : 109
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 7:01
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
بحر طویل ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها 40 بسم الله الرحمن الرحیم. ولادت با برکت حضرت زهرا(س

 

بحر طویل  حضرت زهرا سلام الله علیها





ظلمت و تاریکیِ شب با وجود فاطمه یکریز روشن میشود،یعنی که نامش نور و خود نور و تمامش نور و او نور علی نور است حتی با نگار نام او هر چیز روشن میشود.قطعا اگر زهرا نمی آمد به دنیا،غرق میشد این جهان در اوج ظلمت،هم فرومی ریخت در عمق جهالت،ما اگر تا روز محشر دائما شکر خدایش را کنیم هرقدر،کم باشد،به پیش آب دریایی که بر ما داده نم باشد.

خدا میخواست بر ما اوج لطفش را نمایانَد که زهرا،حضرت ام ابیها،مادر پیغمبر ما را به این افلاک اهدا کرد و با اینکار برکت رو به دنیا کرد و من در حیرتم از این همه عشق و محبت،بعد از آن انگار قلب شیعه را مملوی از عشقِ به زهرا کرد و این از برکت باقیِ خاک حضرت زهراست که بر شیعه اعطا کرد.

آری حاجت خلق از در این خانه میگردد روا و شاهراه وصل باشد تا خدا این راه زهرا،او که در مدحش رسیده:باعث تابیدن نور خدا در جسم هستی،علت پاکیزگی کائنات از هر چه پستی،بانوی عشق خدا،بانوی اطهر،جنت زیبا و فردوس معطر،عالم از او گشته روشن،شد مزین،آنکه شان سوره ی کوتاه کوثر،آنکه شد در مدح والای مقامش جبرئیل و هر ملک در عرش،الکن،او دلیل خلقت و برپایی عرض و سما و خلقت هر چیز در مافیهما...

من نشستم از گناهانم خجالت میکشم اما دلم شاد است فردا دستگیری میکند از شیعیانش مادری با رشته های چادر پر وصله اش آنجا-مسلمان کرده است این چادرش در یک شبی هفتاد مطرود یهودی را- شنیدم رو سفید است دوستدارش در قیامت،چشم در راه نگاهم،چشم در راه شفاعت.

در قیامت من شنیدم با حضور فاطمه محشر دوباره باز برپا میشود:"...او میرسد با قد خم یک دست دارد بر کمر یک دست بر پیراهن خونیِ فرزندش،همان پیراهنی را که خودش می بافته بهر عزیز جان دلبندش..."

حسین فاطمه میآید آنجا با تنی بی سر،تمام انبیا هم ضجه زن همراه پیغمبر

میان این همه اشک و میان این همه زاری،

صدای ناله می آید،صدایی خسته و مضطر.

امان از قلب این مادر...امان از قلب این مادر...



...یاعلی...


تعداد بازديد : 3453
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 7:00
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
غزل شهادت امام هادی ع: دست اگر بست،دگر جان به خطر می افتد بال پروانه اگر بست،دگر می افتد نا

 

غزل شهادت امام هادی ع:

دست اگر بست،دگر جان به خطر می افتد
بال پروانه اگر بست،دگر می افتد

نام او باز “علی” بود و حکایت این است
دست و پا بسته شد و بین گذر می افتد

حالتش سخت عجیب است،چه یادش افتاد؟
تا به مجلس ببرندش چقَدَر می افتد!!!

تا که او میشنود:”تند برو...تند برو
....حرکت کن...”به دوتا دیده ی تر می افتد

حتم دارم که اگر بگذرد از این بازار
یاد یک حادثه ی تلخ دگر می افتد:

ناگهان هلهله شد...سنگ پس از سنگ آمد
همه دیدند که سر از پی سر می افتد...


تعداد بازديد : 449
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:59
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
غزل: و راهی بجز دشت و صحرا ندارد کسی که سراغی ز لیلا ندارد کسی که به عشق علی انس دارد

 

غزل:

و راهی بجز دشت و صحرا ندارد

کسی که سراغی ز لیلا ندارد



کسی که به عشق علی انس دارد

برای کسی در دلش جا ندارد



بیا و بکش هر که را عاشقت شد

کسی طاقت دوری ات را ندارد



اجازه نده تا که مردم بگویند:

این بی سر و پاست،آقا ندارد....



کسی را که تنها تو آقایش هستی

دگر کار با اهل دنیا ندارد



و آنکه گرفتار شد،عاشقت شد

برای رهایی تمنا ندارد



الا یا علی، عین تو عین عشق است

بدون تو هم عشق،معنا ندارد


تعداد بازديد : 153
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:58
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
نامت شروع مبحث زیبای عاشقی ست حا سین و یا و نون...الفبای عاشقی ست هر کس که عاشقت شده فهمید

 

نامت شروع مبحث زیبای عاشقی ست

حا سین و یا و نون...الفبای عاشقی ست



هر کس که عاشقت شده فهمیده ست که

تنها فقط حسین معنای عاشقی ست



اکسیر عشق توست که دیوانه میکند

آقای ما حسین،آقای عاشقی ست



ما دائما حسینیه ات میرویم چون

تنها فقط حسینیه ها جای عاشقی ست



دنیای بی حسین و بدون عزای او

دنیای بی محبت منهای عاشقی ست



عشق تو سهم هر کس و ناکس نمیشود

بال طلا که قسمت کرکس نمیشود



خاک قدوم تو بخدا سجدگاه ماست

چون تربت تو راه عروج سوی خداست



دارالکرم شده ست زمین مطهرت

هر کس به هرکجا که رسیده ز کربلاست



دنیا،تمام دلخوشی ما عزای توست

سرمایه ی تمامی ما اشک روضه هاست



در روز حشر موقع میزان کارها

فریاد میزنیم که:"آقای ما کجاست؟"





با دسته های سینه زنی میرسیم ما

حاجات کل سینه زنان مجلس عزاست


تعداد بازديد : 511
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:57
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
پیش تو عشق!مستی دیوانه ها یکی ست ساغر هرآنچه ریخت به پیمانه ها یکی ست در حسرتم که کاش بسوز

 

پیش تو عشق!مستی دیوانه ها یکی ست

ساغر هرآنچه ریخت به پیمانه ها یکی ست



در حسرتم که کاش بسوزم به پای تو

قانون عشق بازی پروانه ها یکی ست



پیداست اینکه سخت دیوانه ات شدم

چون چهره ی تمامیِ دیوانه ها یکی ست



هر قدر هم که سخت شود میرسم یه تو

مثل همیشه آخر افسانه ها یکی ست...


تعداد بازديد : 173
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:56
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
او که مثل من هزاران دربه در دارد، رفیق! این محال است از یکی مان چشم بر دارد،رفیق! آن زمانی

 

او که مثل من هزاران دربه در دارد، رفیق!

این محال است از یکی مان چشم بر دارد،رفیق!



آن زمانی که درون روضه می آئیم ما

شخص او بر تک تک ماها نظر دارد رفیق



این مرام اوست از ما چشم پوشی میکند

ورنه خوب از حال و روز ما خبر دارد رفیق



این نشستن را میان روضه دست کم نگیر

یک نفس در روضه ها خیلی اثر دارد رفیق



هر چه شد خرج عزایش آسمانی میشود

چای بعد از روضه هم طعمی دگر دارد رفیق



بسکه با ما مهربانی کرد ، انگاری حسین،

بر گنهکاران نگاهی ویژه تر دارد رفیق!



شاهراه بندگی تنها حسین فاطمه ست

بی حسین راه سعادت هم خطر دارد رفیق!



مرهمی بر زخم های قلب مولا میشود

هر که بین روضه هایش چشم تر دارد رفیق



مادرش زهرا برای ما دعا ها میکند

با همان دستی که بر روی کمر دارد...رفیق!


تعداد بازديد : 209
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:54
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
هر كس كه غم فاطمه (س) را باور كرد از كوثر رحمتش گلويي تر كرد پاينده شد اسلام دمى كه زهرا(س)

 

هر كس كه غم فاطمه (س) را باور كرد

از كوثر رحمتش گلويي تر كرد

پاينده شد اسلام دمى كه زهرا(س)

خود را به فداى حضرت حيدر كرد

 

 

راه تو سر آغاز سعادت باشد

آزادگى و شكوه و عزت باشد

جاويد شود شبيه تو در عالم

هر كس كه فدايي ولايت باشد

 

جان تو على (ع) و تو همانند على(ع)

ياد تو شكوه ناب لبخند على(ع)

وقتى كه به سمت معركه مى آيد

يا فاطمه(س) است نقش سربند على(ع)

 

 

پاییز غم در برگ ریز اطلسی ها

در انتهای کوچه ی دلواپسی ها

باد سیاهی آمد و بال و پرت ریخت

آغاز شد فصل جدید بی کسی ها

 

يوسف رحيمى


تعداد بازديد : 117
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:49
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
ببين تنهائيم را اى عزيزم الهى از كنارت بر نخيزم خودم با دست خود خاكت نمودم چه خاكى بعد از ا

 

ببين تنهائيم را اى عزيزم

الهى از كنارت بر نخيزم

خودم با دست خود خاكت نمودم

چه خاكى بعد از اين بر سر بريزم

يا زهرا س

 

 

شب آمد بر سرم تنها نشستم

ز پا افتادم و در خود شكستم

براى مرگ من بس باشد اين داغ

كه من با چشم خود چشم تو بستم

 

 

بر پيكر ياس ارغوان مى ريزد

يا خون دلش ز ديدگان مى ريزد

با ديدن يك جراحت گلبرگش

صد درد و غم و بلا به جان مى ريزد

 

 

قلبم به تبسم تو عادت دارد

افسوس كه پلك هاي تو لكنت دارد

با فكر جدايي تو هم مى ميرم

آه تو دگر بوى شهادت دارد

 

 

كوهى كه ز هيبتش عدو مى لرزيد

با اشك تو وقت گفتگو مى لرزيد

آن شب كه تو را به روى شانه مى برد

ديدى كه چگونه پاى او مى لرزيد

 

افسوس كسى محرم غمهاى تونيست

هم ناله ى بى كسى آقاى تو نيست

شهرى كه در آن حرمت مولات شكست

اين شهر دگر نه،فاطمه (س) جاى تو نيست

 

در شامه ى كوچه بوى دود است هنوز

اشك غم تو كه رود رود است هنوز

بعد از نود و پنج غروب غربت

يا فاطمه (س)چشم تو كبود است هنوز

 

آن روز كه حجت خدا تنها شد

آتش كه دخيل خانه ى مولا شد

آن شعله ز چند تكه هيزم!نه نه

از خرمن بى بصيرتى بر پا شد

 

 

از روى على مرتضى(ع) شرم نكرد

از ساحت ختم الانبيا شرم نكرد

دستى كه شكست ساحت رويت را

آن روز چگونه از خدا شرم نكرد؟

يوسف رحيمى


تعداد بازديد : 209
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:45
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
نام تو و حيدر از ازل همراه است روى تو شب قدر على (ع) را ماه است زهرايي و روشناى تو تعبير المومن ي

 

نام تو و حيدر از ازل همراه است
روى تو شب قدر على (ع) را ماه است
زهرايي و روشناى تو تعبير
المومن ينتظر بنورالله است

 

هر چند كه مى رود ولى مى ماند

تابنده،منير،منجلى مى ماند

نور ازلى شد ابدى،پاينده

زهراست فدايي على(ع)مى ماند

 

يوسف رحيمى


تعداد بازديد : 157
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:43
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
حسن جواهری-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه /رباعی من ای کاش همچو گل پژمرده بودم همانجا بین کوچ

 

حسن جواهری-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه /رباعی

من ای کاش همچو گل پژمرده بودم

همانجا بین کوچه مرده بودم

همیشه حسرتم این بود مادر

که من جای تو سیلی خورده بودم

 

پایگاه رضيع الحسين عليه السلام


تعداد بازديد : 189
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:39
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه/رباعی نخلی که شکسته ثمرش را نزنید مرغی که زمی

 

غلام رضا سازگار-حضرت زهرا سلام الله علیها-مرثیه/رباعی

نخلی که شکسته ثمرش را نزنید

مرغی که زمین خورده پرش را نزنید

دیدید اگر که دست مردی بسته

دیگر درِ خانه همسرش را نزنید

***

بر سوخته باغ ما دگر سر نزنید

این خانۀ آتش زده را در نزنید

از ما گذشت، مادری را دیگر

در خانه به پیش چشم دختر نزنید

 

پایگاه رضيع الحسين عليه السلام


تعداد بازديد : 797
دوشنبه 05 فروردین 1392 ساعت: 6:38
نویسنده:
نظرات(0)
مشاهده ادامه مطلب
ليست صفحات
تعداد صفحات : 14
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف